همایش تخصصی
اندیشه منجی گرایی
گالری تصاویر
تیزر و پوستر همایش
همایش مجازی «اندیشه منجی گرایی»
شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰
از ساعت ۱۰ تا ۱۹
فیلمهای همایش
صلح اجتماعی، مرز اعتقادی
برخی روایات مرتبط با دوران ظهور تصریح میکنند که منجی موعود- که در صدد هدایت و شناساندن راه سعادت است- اسلام را بر همگان عرضه میکند و هر کافر و مشرکی که از پذیرش آن سر باز زند، به تیغ شمشیر او کشته خواهد شد. یعنی مرز اعتقادی موجب مرز اجتماعی و تجویز خشونت است.
از آنجا که یکی از راههای اساسی بررسی اعتبار روایات، عرضۀ آنها بر قرآن است؛ در این ارائه تلاش میشود روایات مذکور به محک آیات قرآن سنجیده شوند. ادعای این ارائه آن است که قرآن کریم، ملاک مواجهه با انسانها را نه بر اساس مرزهای اعتقادی، که بر اساس نحوۀ تعامل اجتماعی ایشان تعریف میکند و بنابراین، صرف وجود مرزهای اعتقادی را مطلقا مجوزی برای نفرت و اِعمال خشونت ندانسته، در صورت عدم جنگافروزی گروه غیرمسلمان، صلح اجتماعی را در عین مرز اعتقادی لازم میداند.
فلسفه و منجیگرایی
در این عالم یک قاعده عقلی وجود دارد که هر کجا مشکلی هست راه نجاتی هم هست. کلمه منجی به معنی نجات دهنده کسی است که بشر را از مشکلات نجات میدهد. نامهای او هادی و مهدی هر دو از هدایت مشتق شدهاند؛ یعنی راه نجات در هدایت است و هدایت یعنی راه درست رفتن و راه درست راه عقل و معقول است. خداوند به بشر عقل داده که راه درست برود. اما بشر نیروها و قوای دیگری هم دارد که از عقلش استفاده نمیکند.
از حضرت صادق(ع) پرسیدند: وقتی حضرت مهدی(ع) ظهور میکند، چه کار میکند؟ فرمود بر سر مردم دست میکشد و عقل مردم سر جایش میآید؛ به مجرّدی که عقل سر جایش آمد کار درست است و هیچ راهی برای نجات بشر جز عقل وجود ندارد. اصلاحگر عقل است نه شمشیر. شمشیر هرچه بیشتر به کار برده شود، فسادش بیشتر است. اما منجی عقل انسانها را بالا میبرد؛ بنابراین خودش باید عقل محض باشد. وقتی عقل انسان بالا رفت، اصلاح میشود و دیگر فسادی نیست. هر فسادی نتیجه بیعقلی و جهل است. شمشیر هم در خدمت جهل است.
استراتژی توسعه منجیگرایی
اگر هدف را این بگذاریم که تعداد بیشتری از مردم جهان را به سمت «منتظران حقیقی منجی» سوق دهیم، آنگاه سوال مطرح میشود که مردم جهان در رابطه با خدا، دین و منجی چگونه میاندیشند؟ لذا لازم است آمارهایی از وضعیت خداباوری، دینداری، موعودگرایی و انتظار منجی گردآوری شود. سپس تحلیلهایی برروی این آمار ارائه خواهد شد و در رابطه با گونههای منجیگرایی چهارچوبی ارائه میشود و درنهایت براساس اطلاعات و تحلیلهای فوق، استراتژیهای توسعه منجیگرایی پیشنهاد میشود.
گونهشناسی انتقادی آرای شیعهپژوهان درباره امام دوازدهم شیعه
در چند دهه اخیر، مذهب شیعه دوازده امامی بسیار بیش از پیش در کانون توجه برخی از مستشرقان و اسلام شناسان غربی قرار گرفت و بسیاری از آنان به مطالعه و پژوهش درباره عقاید، فقه و تاریخ امامیه پرداختند.
اینکه امامت از اصول مذهب امامیه دانسته شده، با لحاظ کردن این اعتقاد است که مهدی همان امام دوازدهم است که در غیبت است و گر نه اگر صرف امامت مد نظر باشد، اسماعیلیه و زیدیه نیز به امامت معتقدند. از این رو مهدویت امام دوازدهم از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده هویت اعتقادی شیعه امامیه است. از این رو مستشرقان مختلف و متعددی برای به چالش کشیدن هویت و اصالت شیعیان امامی در راستای مقابله با این مذهب در دهه های اخیر، به روش های مختلف به نفی وجود تاریخی امام عصر عج و ساختگی بودن نهاد نیابت پرداخته اند که در این بحث به گونه شناسی دیدگاه های شیعه پژوهان غیر مسلمان در این باره خواهیم پرداخت و سپس آرا و نظرات هر گونه از آنان، نقد خواهد شد.
مطالعه تطبیقی حکایت حضرت نرجس مادر امام زمان علیه السلام
در مورد بسیاری از موضوعات دینی که به نظر می رسد “پژوهشهای کلاسیک” به بن بست و بلوغ نهایی خود رسیده اند، “مطالعات تطبیقی” باب بسته پژوهش را به ناگاه می گشاید و افق های وسیع و جدیدی را در برابر پژوهشگران نمایان می سازد که هنوز بکر و دست ناخورده است.
یک مطالعه موردی از این قبیل، از ده سال پیش توسط “موسسه مطالعات بین ادیانی بشارات” شکل گرفته که هنوز هم ادامه دارد. موضوع این مطالعه بررسی تطبیقی “حکایت مبسوط حضرت نرجس، مادر امام عصر(ع)” است که در سه منبع کهن روایی نقل شده است.
در طی این مطالعه به جهت درونمایه ی روایت که مرتبط با روم مسیحی و خانواده سلطنتی آن در قرن نه میلادی است، بررسی عناصر حکایت در منابع رومی و مسیحی آغاز گردیده و علاوه بر اینکه شواهد متعددی بر صدق حکایت پیدا گشته، برخی زوایای پنهان داستان نیز آشکار شده است.
موسسه بشارات، برنامه گسترده ای برای انتشار نتیجه تحقیقات خود در این زمینه طی 16 مقاله در نشریات معتبر بین المللی داشته که از آن میان چهار مقاله در سال گذشته انتشار یافته است.
گزارشی از نویافته های این موسسه درباره حکایت حضرت نرجس س به مناسبت ولادت امام عصر ع تقدیم می گردد.
روایات مهدوی در سایۀ اخبار مدعیان مهدویت
قسمتی از اطلاعات ما دربارۀ مهدی(ع) از روایات حاصل میشود. برای کسب اطلاعات صحیح، روایات موجود باید پالایش شوند. از این رو روشهایی برای نقد روایت استفاده میگردد. در این مقاله اِسناد و متن دستهای از روایات مربوط به زمان ظهور مهدی(ع) نقد و تحلیل شده است. در این دسته از روایات ادعا شده است که مهدی(ع) به هنگام ظهور هشت ماه شمشیر به دوش دارد و قتل و کشتار میکند. از بررسی انجام شده حاصل شد که این بخش از این روایات در وصف بنیعباس است نه مهدی موعود (ع). در برخی از نسخههای روایت، معیاری برای تشخیص مدعیان از موعود بیان شده است: «اگر او فرزند فاطمه(س) بود رحم میکرد». این قسمت اشاره به روایات مشهوری دارد که مهدی(ع) را از فرزندان فاطمه(س) میدانند و اینکه از مهدی فاطمه (ع) باید انتظار رحمت داشت نه خشونت.
الهیات تاریخ و فرجام نیکوی بشر؛ نگاه دیگر به مهدویت
رستگاری نهایی بشر و برخورداری او از همه خوبیهای اینجهانی و رهایی از هر رنج و اندوه و ستم و تنگدستی، آرمانِ مشترکِ همه ادیان و مکتبها و حتی اندیشمندانی است که به آینده بشریت اندیشیدهاند. الهیات تاریخ میتواند چارچوبی علمی برای گفتگو در این زمینه بین همه باورمندان به فرجام نیکوی بشر با تأکید بر مهدویت فراهم آورد. این گفتار پس از توضیحی کوتاه در باره مفهوم و مؤلفههای الهیات تاریخ، خواهد کوشید گزارشی در باره مهدویت در منظومه متون دینی اسلامی از این منظر به دست دهد.
امام مهدی(ع)، پیامآور صلح و ایمان
تلقی برخی شیعیان از ظهور امام زمان(ع)، که با بعضی داستانها و روایات جعلی آمیخته شده، این است که او بهمنظور انتقام با شمشیری بران ظهور میکند؛ بدینگونه با قهر و غلبه جهان را از عدالت آکنده خواهد کرد. چنین تصویری از ایشان نه با عقل سلیم سازگار است، نه با موازین اخلاقی و نه با سیره و سلوک پیامبر عزیز و امامان محترم شیعه.
ادعای اینجانب این است که او نه با شمشیر که با پیامی انسانی و اخلاقی میآید و بر طبل ایمان و صلح نیز میکوبد. هدف او تغییر جان است، نه برهمزدن جهان.
تحلیل تاریخی دوران غیبت صغری
شیعه دوازدهامامی تا غیبت صغری همواره متکی بوده است بر حضور امام و ارتباطات گسترده پیروان به اشکال مختلف و در مناسبتهای متعدد با امام حاضر. غیبت صغری شیعه را با بحرانهای گوناگون روبهرو ساخت.
بررسی انواع این بحرانها و چگونگی برونرفت از آنها موضوع این گفتگو است.
تحلیل مناسبات تاریخی در نقد روایات خشونتآمیز مهدوی
در برخی روایات اسلامی در موضوع مهدویت، رفتارهای خشونتآمیزی به موعود آخرالزمان نسبت داده شده است. بررسی برخی از این روایات نشان میدهد که بسیاری از جریانها، فرقهها و همین طور رئوس قدرت از مفهوم مهدویت برای ایجاد مشروعیت و مقبولیت خود استفاده کردهاند. کار به همین جا خاتمه نیافته، بلکه گزارههایی در راستای اهدافشان تولید شده و طی زمان با روایات مهدوی خلط شده است، گزارههایی که در عموم آنها جنگ، قیام و کشتار در راستای غلبه بر رقیب شاخص و برجسته است. در این مقاله، ضمن بیان برخی شواهد بر ادعایش، به بررسی روایتی پرداخته شده است که در آن کشتار رعبانگیزی صورت میگیرد و هزاران نفر از فرقۀ بُتریه به تیغ قهر موعود کشته میشوند. بررسی اِسناد و متن روایت بهخوبی نشان میدهد که این گزارش منعکسکنندۀ اوضاع کوفه در قرن دوم و اختلافات فرقهای است. راوی این روایتِ ضعیف از سران فرقۀ جارودیه است. بُتریه و جارودیه دو انشعاب از زیدیه است که میان آنها دشمنی زیادی وجود داشت تا جایی که یکدیگر را لعن نیز میکردند. گویی راویان، در کنار لعنونفرین کردن فرقههای رقیب، کینۀ خود را نسبت به یکدیگر در قالب جنگ بیرحمانهای صورتبندی کرده و آن را به قائم(ع) نسبت دادهاند. این روایت و روایاتی مشابه آن برساختۀ نیازهای اجتماعی و خصومتهای طرفین نزاع است که در آنها از امری مربوط به آینده استفادۀ ابزاری شده است. اینک چنین روایاتی در منابع ما وجود دارد و خواننده بدون آگاهی از آن مناسبات تاریخی همۀ این جنگهای خشونتآمیز را به حساب مهدی موعود میگذارد.
انتظار و خصوصیات منجی موعود در دین یهود
طبق تعالیم یهود در آخرالزمان منجی ظهور میکند. ایمان به ظهور منجی از اصول اعتقادی است؛ و انتظار برای آمدن او یک انتظار فعال، یعنی انسان با سعی و تلاش میتواند باعث تسریع آن شود، چنان که در آیات کتاب مقدس آمده: «در هنگامش شتاب خواهم کرد». منجی شریعت جدیدی نخواهد آورد بلکه فرامین الهی را به تمامی اجرا خواهد کرد. در یهودیت انتظار منجی و شوق برای آمدن او به منظور رسیدن به عصری است که علم به نهایت خواهد رسید و انسان خواهد توانست در معرفت الهی به نهایت استعداد خود برسد.
منجی در دین زرتشت
با موضوع موعود در ديدگاه دين مزديسنی (مزداپرستی) که توسط اشوزرتشت پيامآور ايرانی و پيامبر زرتشتيان آورده شده در خدمت شما خواهم بود.
ما زرتشتيان به منجی (نجاتبخش)، سوشيانت (سودرسان آرمانی) میگوييم.
و باور داريم هر انسان، می تواند بياموزد كه به سوی سوشيانت شدن حركت نمايد و سوشيانت شود.
این ارائه برگرفته از كتاب آسمانی ما زرتشتیان، گاتاها و همینطور بخشهای ديگر اوستا اين كهنترين نامه ايرانيان كه توسط انجمن مغان زمانه در درازای تاريخ نوشته شده و بخش مذهبی (كيش و آیين و فرهنگ زرتشتی) میباشد.
مهدویت و باور پذیری عقلانی
فرض کنیم با یک فرد مسلمان شیعه مواجهیم که تقریبا با همه اصول کلیدی دین اسلام به بیان شیعی آن آشناست و همه را به رسمیت میشناسد و فهمی از دین دارد که با ملازمات عصر مدرن هماهنگ است با این تفاوت که این شخص هیچ چیز از موضوع مهدویت نمی داند و اساسا یک کلمه در این مورد نشنیده و نخوانده است (این نمونه طبیعتا کاملا فرضی است). حال پرسش این است که اگر به این شخص، باور مهدویت به عنوان یکی از باورهای شیعی اضافه شود آیا این شخص کماکان می تواند بدون احساس تناقض و چالش ذهنی وعملی زندگی کند؟ و آیا باور به مهدویت کمکی به زندگی او می کند و زندگی شناختی و عملی او را ارتقا می دهد؟ به عبارت دیگر آیا صرف نظر از استدلالهای مبتنی بر روایات می توان بیانی از مهدویت ارایه نمود که برای هر انسان که در عصر مدرن زندگی می کند، نه تنها باور پذیر باشد بلکه به او در یک زندگی فعال در عصر مدرن کمک کند؟ در این گفتار، تلاش می کنم چنین بیانی از مهدویت ارایه کنم….